سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در تجربه ها دانشی تازه است . [امام علی علیه السلام]
اس ام اس های جدید

###############

یادش بخیر قبلنا جنسیت جوونها دو دسته بود :

1-دختر خانوما ، 2-آقا پسرا

الان باید یک دسته دیگه هم اضافه کنیم :

3-پسر خانوما !

این دسته سوم جدیدا خیلی بیشتر از اون دو دسته قبل شدن !

###############

 

آهنگ گلپر? جون آرم?ن نصرت? رو واسه ?ه آمر?کا? فرستادم

حا? خوشش اومده م?گه معن?ش رو برام بفرست

کس? کتاب مثنو? داره قرض بده؟ وجهه ? کشورمون در خطره …!!

ا?ن ?ه مسئله مل?ه :|

###############

 

مورد داشتیم دختره بهم زنگ زده منم همینکه برداشتم

صیغه عقدوخونده منم باتعجب گفتم بله !

هیچى دیگه اینورصداى جیغ و هوراه ده پونزه نفرمیومد !

اصن ببینیداین کمبودشوهر چه میکنه !

خواستم بهتون بگم درجریان باشین

ترفند جدید دختراس

مراقب خودتون باشین شماره ناشناس جواب ندین !

###############

 

شما در اد لیست حقیرانه خود چیزی دارید که من در

پروفایل کبریایی خود ندارم

شما دوستی چون من دارید و من چون خود ندارم . . . !

کوفتتان

###############

 

هوا سرده بخدا

شما یه کاپشن بپوشین پشتش یه برگه بچسبونین :

«6 سال سابقه بدنسازى»

ما قبول میکنیم ازتون

###############

 

 

یکی از آرزوهام اینه که

دوربین عکاسیم با آینه ی خونمون به توافق برسن که من دقیقا چه شکلیم !لینک کمی فکر میکند سپس جواب میدهد. -از اون دره ای که رو به روی پجره ی خونس! -واقعا؟میخوای یکدفعه بریم اونجا؟ لینک به امی نگاهی میکند: -باشه.خوشحال میشم!تو از کجا خوشت میاد؟ -از خونه ام. -خونه ات؟فقط اونجا!؟ امی با انگشتانش  چای لاغری تیمابازی کرد و گفت: -خب...من زیاد جایی نمیرم.خواهرم هم نمیره!واسه همین بیشتر اوقات خونه ام! بعد انگار که چیزی یادش افتاده باشد پرسید: -راستی تو رین رو میشناسی؟شاید کمی استراحت دردش را تسکین دهد.پس به طبقه سوم رفت و پیرزن را دید که روی صندلی نشسته و به بیرون نگاه میکرد.لینک بی سروصدا ایستاد.ناگهان پیرزن گفت: -بیرون رو می بینی؟ادمو یاد افسانه ها میندازه! هوای مه الود بیرون و دره ای کم شیب که همان دره ای بود که لینک ان روز دیده بود .لینک پرسید: چای تیما -کدوم افسانه؟ و پیرزن با صدایی مرموز جواب میدهد: -طلسم های خانوادگی!نیروهای خانوادگی!که مثل خون به فرزندان میرسه!عین بیماری! هر حرف او برای لینک سوال بود: -همچین خانواده ای هم میشناسین؟ پیرزن لبخند میزند: -ساکنین قبلی خونه ی شما!از رین شروع شد...و با خواهرش تموم شد!چون نمیخواست مثل مادربزرگش باشه! بعد بلند شد و با قدم هایی ارام و تکیه برعصایش به سمت او امد.لینک با ارامش گفت: -متاسفم ولی... یه مشکلی هست!من باید یکم زودتر برم. پیرزن ساعت دیواری طرح عشق بدون اینکه سوالی بپرسد موافقت کرد: -باشه پسرم!از اینکه باهات اشنا شدم خیلی خوشحالم!گاهی به این پیرزن تنها سری بزن!مکس داخل خانه درحال خواندن کتاب بود که صدای باز شدن در را شنید.لینک در حالی که قفسه ی سینه اش را میمالید از پله ها بالا رفت.مکس متعجب به او نگاه کرد.لینک ان چنان لنگان و بیحال از پله ها بالا میرفت که انگار تیر خورده بود.مکس با صدای رسا گفت:رین...!رین... صدای ضعیف و مبهمی که در گوش لینک می پیچید و خیلی قابل فهم نبود.شرشر  باران ساعت دیواری طرح عشق شدیدی که می امد صدا را گنگ میکرد.درست مانند اسم پسر...رین(باران).لینک حاله ای دید که از نقطه های ریز نقره ای در کنار هم تشکیل شده بود.درخشان...مبهم...نقطه ها بدن یک انسان را تشکیل داد.ناراحت و درحال زجه زدن...دستش را روی کلیه اش گذاشته بود و خود را با دست دیگر روی زمین میکشید.صدای ضعیف دوباره امد و ناگهان حاله ای دیگر ظاهر شد که با چیزی که در دست داشت به سمت اولین حاله امد: -شب بخیر.... ناگهان حاله ی دوم وحشیانه به سر حاله ی زخمی کوبید ساعت الیزابت .تق...! نقطه ها قرمز شدند و در تاریکی پخش شدند.... لینک با دلهره از روی تخت بیمارستان بلند شد و درد شدیدی در ساق دستش حس کرد و فریادی از ته گلو زد.سرش را به سمت بازویش چرخاند.سوزن سِرم داخل ساق دستش با خم شدن دست لینک،حرکت کرده بود و دستش کمی باد کرده بود.لینک با نگاه کردن به دیوار ها و لباس سفیدش تازه فهمید کجاست.سوزن را در اورد و سعی کرد بلند شود که ناگهان کسی شانه اش را گرفت و با صدایی گرفته گفت: -نه...کجا میری...؟! مارک ساعت الیزابت که خودش هم تازه از خواب بیدار شده بود داشت سعی میکرد از دوستش مراقبت کند.خمیازه ای کشید و ادامه داد: -چه خوب شد بیدار شدی...الان به مکس زنگ بزنم. لینک پرسید: -مارک وایسا...چی شد؟اینجا کدوم بیمارستانه؟ مارک در حالی که داشت با تلفن همراهش شماره ی مکس را میگرفت جواب داد:در خانه مکس داشت البوم عکس ها را به برایان نشان میداد.در باز شد و مارک و لینک وارد شدند.مارک گفت: -سلام!ماموریت من تموم شد...حالا میرم بالا. و به سمت اتاق لینک رفت.درواقع چراغ قوه تاشو فلکسی فرار کرد...برایان برای لینک دست تکان داد: -سلام!حالت چطوره داداش؟ لینک با صدای سرد و بی روحش جواب داد: -سلام برایان. او هیچ وقت برایان را برادر خطاب نمیکرد.مکس به برایان نگاه کرد و گفت: -برایان برای امروز کافیه. برایان راهی طبقه ی بالا شد.لینک همچنان انجا ایستاده بود تا مکس به او بگوید چه خبر شده.مکس از جایش بلند شد و به سمت لینک رفت: -حرد گرفت.سعی کرد جوک های سالم و خنده دار بی اعتناعی کند و خود را تسکین دهد اما همچنان درد داشت سری تکان داد و به چهره ی خندان دختر خیره شد.ناگهان احساس گرفتگی سختی کرد.نفس هایش تند و کوتاه شدند.انگار چیز سنگینی روی بدنش گذاشته بودند.لینک به این فکر کرد که بعد از نام گذاری شهر منهتن بهترین کار این است که خداحافظی کند و به خانه برود.

###############الت چطوره؟چیزی...یادت میاد؟ لینک کمی فکر کرد و گفت: -یه حاله ی نقره ای! مکس متعجب به لینک نگاه کرد و چراغ قوه تاشو فلکسی گفت: -حاله؟! لینک اهی کشید و گفت: -فراموشش کن...فقط بگو چه خبر شده.مارک گفت میخوای یه چیزی بگی. چشمان مکس گشاد شد و بعد از چند ثانیه درنگ گفت: -پسره ی حقه باز...اون قرار بود بهت بگه نه من! لینک صبرش را از دست داد: -فقط بهم بگو چه خبره...چرا همه اینجوری شدن؟ مکس اهی کشید و گفت: -بیا بشین. لینک رو به روی مکس نشست و به او خیره شد.مکس ارنج هایش را روی زانوهایش گذاشت و گفت: -ممکنه شکه بشی...میدونستم نمیخوای از من بشنویش ولی بند انداز اسلیک ...علت اینکه دیروز غش کردی یه بیماری قلبیه که دکتر نفهمید چطوری بهش مبتلا شدی! لحظه ای لینک احساس کرد اطرافش سیاه شد.انقدر شکه شد که فکر کرد اشتباه فهمیده است.همان گونه با چشمان گشاد شده بود به مکس خیره ماند.مکس همچنان منتظر واکنش او بود که لینک بریده بریده پرسید: -بیمـ...بیماری قلبی؟!...من؟ مکس اهی کشید: -خطرناک نیست...اگه داروهاتو مصرف کنی وضعیت بهتر هم میشه! لینک در حالی که دستانش میلرزید فریاد زد: -کدوم وضعیت بهتر ت بند انداز دستی اسلیک و داری میگی من یک شبه بیماری قلبی گرفتم! و قلبش تیر کشید.ماهیچه های صورتش جمع شد و دستش را روی قلب بیمارش گذاشت.مکس بدون انکه چیزی بگوید وارد اشپزخانه شد و با قوطی سفید رنگ قرصی برگشت: -هربار تیر کشید یکی از اینا رو قورت بده. لینک که همچنان داشت سعی میکرد قلب دردش را تسکین دهد سعی کرد بلند شود: -من هیچ قرصی نمیخورم. مکس دستش را روی شانه ی لینک فشار داد و او را وادار کرد سر جایش بنشیند.قوطی را به دستش داد ساعت دیواری طرح کیان و با لحنی جدی گفت: -میدونی میتونم به زور بفرستمش تو گلوت پس خودت بدون لجبازی بخورشون. لینک قوطی را با ناراحتی نگاه میکرد.هنوز هم حاضر نبود این موضوع را قبول کند.اما خوب میدانست چاره ای ندارد.در قوطی را که حفره ای کوچک بود باز کرد و ان را به سمت دهانش سرازیر کرد.چند ثانیه بعد از قورت دادن قرص قلبش تسکین یافت و نفس هایش متعادل شد.مکس بعد از اینکه مطمئن شد حال او بهبود یافته اهی کشید و به سمت پله ها رفت.او هم در فکر بود که این موضوع را چگونه ساعت دیواری طرح آیسان به جین بگوید. -بیمارستان گرین گرس!نزدیک ترین بیمارستان بود.پسر تو از دیروز ظهر تا حالا خواب بودی! لینک با تعجب پرسید:پ -مگه الان... و مارک پیش دستی کرد: -الان 6 بعد از ظهره...!تقریبا 14 ساعته بی هوشی...الو!اقای ارنر!...اره حالش خوبه!...باشه به دکترش هم میگم ولی... و نگاهی به لینک انداخت که دستش را روی ساق دست دیگرش که زخمی بود فشار میداد.بعد ادامه داد: -الان بهش بگم؟...نمیشه خودتون بگین؟...باشه...فعلا. و گوشی را قطع کرد.نگاهی به لینک کرد و ساعت دیواری طرح ارمغان متوجه شد که میخواهد از قضیه سردر بیاورد.مارک لبخندی زد و گفت: -مکس خودش میگه...!عجله ات واسه چیه...میرم مرخصت کنم! و از نظر لینک دور شد.لینک غرغر کنان گفت: -میدونه من بهش اعتماد ندارم میخواد چی ازش بشنوم!؟ -سلام لینک!چیزی شده؟ لینک نزدیک به پله های اخر ایستاد و شروع به نفس زدن کرد.سرش را به سمت او چرخاند و گفت: -فقط...میخوام برم... مکس لحظه ای احساس کرد که با یک مرده حرف میزند...صدای او حتی بیش تر از طرز راه رفتنش مکس را به دلهره ساعت دیواری طرح بلور انداخت.اصلا این صدا متعلق به لینک نبود.از ان جایی که میدانست لینک چیزی به او نمی گوید مگر مجبور باشد،کتابش را بست و به سمت پله ها رفت.اما ناگهان با رسیدن او به پایین پله ها لینک تعادلش را از دست داد.دستش که میله ها را گرفته بود شل شد و روی پله ها غلتید.ضربات شدیدی به استخوان هایش وارد شد و با شتاب جلوی پای مکس پرت شد.مکس شکه روی زانو نشست و شانه ی لینک را تکان داد: -لینک...لینک!...لینک... اما لینک دیگر نمیتوانست پاسخ دهد. لینک ساعت دیواری طرح دلسا به ارامی سر تکان داد: -حتما!فعلا خدافظ. و از حیاط خارج شد و به سمت خانه رفت.همچنان درد داشت! *** وقتی در حیاط خانه اش را باز کرد مارک و برایان داشتند با باگزی بازی میکردند و اینطور که معلوم بود مکس در خانه بود.برایان با دیدنش با اشتیاق به سمتش امد و دستانش را به دور کمر لینک حلقه کرد.مارک هم خندان به دنبال او امد اما وقتی صورت زرد دوستش را دید لبخندش محو شد.چشمان لینک به زور نیمه باز بودند و صدای نفس هایش گرفته بود.مارک که سعی میکرد شادابی صدایش اس ام اس جوک باحال و جدید را حفظ کند و عادی به نظر بیاید گفت: -رفیق رنگت پریده. با گفتن این حرف برایان هم سرش را بالا اورد تا صورت لینک را ببیند.لینک با صدایی که از ته گلویش درمیامد گفت: -به یکم...استراحت نیاز دارم.میرم بخوابم. بعد سرش را پایین اورد و ادامه داد: -برایان متاسفم.وقتی بیدار شدم اگه خواستی باهات بازی میکنم یا...اطراف رو بهت نشون میدم. کودک با همان چهره ی خندان سری تکان داد و او را رها کرد. لینک با دستپاچگی به او جواب میدهد: -رین!؟نه!برای چی باید بشناسمش؟ امی یکی بالشت طبی تنفسی زانکو به شانه ی او میزند و با خنده میگوید: -دروغ نگو!من خودم صورتت رو دیدم!یکدفعه رنگت پرید. لینک با لبخندی موزیانه گقت: -مثلا مثل راون رمانی که اوایل ناهار رنگت پرید؟اه نه تو قرمز شدی! و امی با اخمی کم رنگ به اطراف نگاه کرد و دوباره قرمز شد.لینک از دیدن صورت او خنده اش گرفت.از همان خنده های بیصدا و لبخند های دندان نما.امی با تعجب به نگاه کرد: -داری به من میخندی؟ لینک که نمیتوانست جلوی خودش را بگیرد لبهایش را فشرد و کمی صدای خنده اش امد.امی لبخندی میزند: -خ جکهای ناب و جدید ب بلند بخند. خنده ی لینک قطع میشود.با تعجب نگاهش میکند.امی ادامه میدهد: -خنده خیلی خوبه!وقتی میخوای بخندی بلند بخند! اهی میکشد و محزون به زمین نگاه میکند. -ممکنه روزی برسه که دیگه نتونی بخندی.اونوقت افسوس میخوری. بعد با لبخند به لینک نگاه کرد.لینک نمیتوانست احساسی که ان لحظه داشت را درک کند.اما احساس امی را درک میکرد.هرچند دقیق منظورش را نفهمید.سرش را چرخاند و حاله ی مبهمی با دو چشم قرمز دید.ناگهان قلبش د


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط رامسین امرالهی 93/9/6:: 6:56 عصر     |     () نظر

عاشقی عجب دورانی است هیجان سراپایت را در اختیار دارد

 

*

اس ام اس فلسفی عشق

*

 


درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند
در آتش کوره ها ساخته شده است

 

*

اس ام اس فلسفی جدید

*

 


روی سنگ قبرش نوشتند؛ اولین باری نبود ک مرد

 

*

اس ام اس فلسفی فلاسفه

*

 


انسان به واسطه وضربان قلبش زنده نیست
حیات او به غذا وابسته نیست
او به لطف خدا زنده است

 

*

اس ام اس فلسفی 93

*

 


امید با مرگ هم به گور نمیرود

 

*

اس ام اس فلسفی عاشقانه

*

 


هنگامی که خدا انسان را اندازه می گیرد متر را دور قلبش می گذارد نه دور سرش

 

*

اس ام اس فلسفی 93

*

 

تفنگ توی دست فقط یه وسیله است
این قلب‌های سنگی ست که آدما را میکشد

 

*

اس ام اس فلسفی سنگین

*

 


مهم نیست چه مدرکى دارید
مهم این است که چه درکى دارید

 

*

اس ام اس فلسفی عشق

*

 

انگیز بود.سوارکاری هم بدک نبود.گشت دور جزیره با دوچرخه رو دوست ساعت دیواری طرح بلور داشتموودر نهایت گشت دور جزیره هم برای اشنایی با کیش خوب بود..پیشنهاد میکنم حتمابرین.سفر فراموش نکردنی قطعا براتون رقم میخوره.از زندگی لذت ببرین.وبا دیدن زیباییها خداوند رو بیشتر لمس کنید93/07/16ناناسلام به دوستان خوبم که از راهنماییهاشون استفاده کردم تا خاطره ای هم برای منمناسب برسم ، شاید همین بی توجهی به کسب درآمد بوده و تمرکز زیاد برای بهبود و به روزرسانی مطلوب سایت بوده که تونستم بدون اینکه از کارم دلسرد بشم ، کار رو اده به اطلاعات داده شده مانند: امکانات هتل، عکس هتل ها، آراء کاربران و جدول مقایسه ای هتل ها برای انتخاب و رزرو تور خود اقدام نمایید.حتما به ساعت پرواز برگشت از کیش و هماهنگی آن با ساعت تحویل اتاق هتلتان توجه کنید. ممکن است پرواز شما عصر یا شب ساعت دیواری طرح ارمغان باشد، در این حالت یا باید برنامه ای برای بعداز ظهر خود درنظر بگیرید یا هزینه اقامت مازاد ( بعد از ساعت دوازده ظهر) را هتل از شما دریافت خواهد کرد.برای مطرح کردن سوالات خود درباره هتل ها و مقایسه هتل ها با یکدیگر از تالار گفتگو بخش هتل ها و مراکز اقامتی استفاده نمایید. بعضی از لینکهای مفید را در زیر مشاهده میفرمایید:راهنمایی برای انتخاب هتلموضوعات مربوط به مقایسه هتل های کیشاز تحویل اتاق ساعت 12 ظهر تا پرواز چه کنیم؟ستاره پرواز آسیانظرات درباره هتل انتخابی بسیار متفاوت است چی کار کنیم؟نظر دهندگان از قشرهای مختلف جامعه و با سلایق مختلف هستند و تا حدی طبیعی است که نظرات با یکدیگر متفاوت باشد. ما نهایت سعی خود را انجام می دهیم تا نظرات صحیح را برای نمایش تایید نماییم ساعت دیواری طرح آیسان . با اینحال با توجه به تعداد زیاد نظرات و محدودیتهای موجود امکان دارد بعضی از نظرات هم صحیح نباشند. نحوه تایید و نمایش نظرات را بخوانید. پیشنهاد ما این است که در نظرات موارد کلی و مهم را در نظر بگیرید. مواردی مانند نوع اتاق، پاکیزگی، مکان هتل و ...جدول مقایسه هتل ها معیار خوبی برای انتخاب هتل می باشد. به نظر ما در سفر سخت نگیرید و سعی کنید از آرامش و زیباییهای طبیعت جزیره کیش استفاده نم    برای همکاری در وب انگلیسی اماده هستم و میشه ایده های خوبی رو اجرایی کرد.دوستانی که مایلند همکاری کنیم یک گروهی تشکیل بدیم با سلامسال گذشته که کیش بودیم تصمیم گرفته شد طبق عادت همیشه سری به ماساژ تایلندی نیلوفر آبی بزنیم که منوجه شدیم که هتل مارینا مثل هتل داریوش این ساعت دیواری طرح کیان خدمات رو ارائه میده رفتیم هتل مارینا تا هتل رو از نزدیک ببینیم تا اگر خوب بود دفعه هتل مارینا رو برای اقامت انتخاب کنیم.به غیر از اینکه از مراکز خرید و .. دور بود که این مورد میتونه قابل اغماض باشه در کنار نو بودن هتل و دیگر امکاناتش و لی برخورد پرسنل ماساژ بسیار بد بود و هرچه قدر که در نیلوفر آبی هتل داریوش با ما خوش گذشت و همه بسیار محترم و گرم برخورد میکردن و فضا خوب بود در هتل مارینا خبری نبود.لابی هتل زیبا بود ولی در هتل جنب و جوشی و هیجانی دیده نمیشد.   اس ام اس فلسفی 93 خوش بگذره93/08/27sajadhadadمن از تاریخ 08/08 ال 8/14 در کیش بودماول اینکه تا آخر محرم موزیک و چیز هایی مربوط به موزیک در کیش تعطیلهحتمن برید قواصی برای من 80 تموم شد و 60 هم دادم برای عکس و فیلم-نیازی به بلد بودن شنا نیست و واقعا هیجان داره-خیلی خوش میگزره-جت اسکی تهش 15 دقیقه برید و بقیش دیگه حوصلتون سر میره-سعی کنید اگه اونجا خونه یا ویلا دارید مثل من ، حتمن مرغ گوشت و میوه رو با خودتون ببرید بقیعه چیزها رو هم از هایپر مارکت بخرید. من 3 روز اس ام اس فلسفی 93 ماشین اجاره کردم چون آشنا بود نه چک دادم نه کارت شناسایی و نه پول. شد شبی 120-یه توسان با یک هزار کیلومتر کارکرد-یادتون باشه حتمن ماشین دارید اجاره میکنید دقت کنید که ماشینی بگیرید که کم کارکرد باشه چون همشون بوی سیگار مشروب و تریاک میدن. باز اگه حال داشتم میام از تجربیاتم میگم. سوال داشتید بپرسیدوقتی با زنتون میرید کیش مجبورید جایی دهن پر کنی ببریدش که بره برای اقوام و دوستانش بگه و شما هم سرتون رو بگیرید بالا.اگه مجرد هم باشید یا بخواهید با دوستان برید باز فرقی نمیکنه قواصی چیزیه که میتونه عکساش باعث پوزتون بشه-الکی وقتتون رو با پاساژهای مزخرف هدر ندید. بهترین پاساژا برای پولدارا و فقرا فرقی نداره پردیس -محتمع تجاری و سارینا هست-دونبال تخفیف بگردید -ماشین اس ام اس فلسفی 93 پیامک سنگین و مسیج اجاره کنید و کمی گاز بدید و حال کنید-حتمن یه سری به کشتی یونانی بزنید اگه ماشین دارید یه بار روز برید یه بار شب آخر وقت-عمو اکبر رستوران خوبیه غذاش ارزونه و لی اگه شانستون روزی برید که آشپزش با زنش دعوا نکرده باشه آخه بگیر نگیر داره بعضی وقتها خوب بعضی وقتها اشغال . توتی فروتی برید پیتزاش با یقعیه کشور یکیه ولی سالاد سزار رو بخورید.سعی کنید روز خاصی رو برای خرید و پاساژ دیدن اختصاص ندید به جاش سعی کنید هر موقع گزرتون به پاساژس افتاد برید ببینیتش. خریداتون رو همه رو از یه جا نکنید یه جنس تو این خراب شده تو صد تا مغازه صد جور قیمت داره. حتمن سری هم به صندلی های ماساژ بزنید ارزون هستند و خستگیتون رو در می کنند. همه بلیط های مراکز تفریحی رو یه دفعه نخرید کم کم و زن، زندگیست روز به روز این کارو کنید. پلاژ هم برید و کمی برنز کنید خیلی تمیزه.93/08/27ماناباسلام خدمت دوستای عزیزامسال مهررفتیم کیش هوا خوب بود31 درجه بالاصفرزیاد گرم نبود تفریحات دریای هم بد نبود پاساژها فقط مروارید(ارزونتر از مجتمع) ومجتمع تجاری ارزش رفتن داره بخدا غیرازاین دومورد هرکدوم رابری پشیمونی ما ازنظرات سایت استفاده کردیم همه رایه سرزدیم پشیمون شدیم فقط شب ها اسکوتربرقی بگیرید دورساحل بگردید خوش می گذره ساعت30 تومان تفریحات دریایی هم غواضی جت اسکی خیلی حال میده ولی درکل تفریحات وهزینه های کیش واقعا گرون علی الخصوص سافاری اصلا ارزش پولی که میدی رانداره فقط فریب کاریه هرکسی که اونجابود پشیمون بود.لطفا" مسئولین عزیز کیفیت تفریحات وهزینه ها راپیگیری کنید.(درضمن باپولی که درکیش خرج می کنی خیلی راحت وکم هزینه ترمی تونی بری استامبول و خیلی بیشترهم خوش می گذره)درمجموع بابت هرچیزپول اضافی خیلی ازت میگیرن دونفربودیم رستورا رفتیم 200هزارازمون گرفتند درحالیکه چندماه قبل استامبول بهترین رستوران لب دریا بهترین غذا 85000 تومان دادیم خیلی هم خوبا این درامد کم سراغ پاپ اپ و این جور چیزا نرفتم ( پاپ اپ باعث از بین رفتن محبوبیت سایت میشه ) بعدش یواش یواش که کاربر جذب کردم ، دیدم که میشه خیلی از اینها ، از این سایت درامد داشته باشم . با ایده هایی که بر روی سایت اجرا کردمد بالش خوب چطور بالشی است؟ ابتدا صفحه پرسشهای رایج مسافران کیش را مطالعه بفرمایید.برای انتخاب تور و هتل با یکی از آژانسهای گردشگری تماس گرفته و قیمت را بپرسید. قیمت بعضی از تورها و هتل های کیش را میتوانید در صفحه تورهای کیش ببینید.سپس با مراجعه به صفحه هتل های کیش ، عکس ها ، امکانات و نظرات بقیه ممحصولات شما قاپرسشهای رایج برای سفر به جزیره کیشاین بخش جمع بندی و خلاصه نظرات مسافران جزیره کیش می باشد و به مرور زمان تکمیل می گردد. شما هم اگر قصد سفر به جزیره کیش را دارید می توانید سوالات خود را در تالار گفتگو ( راهنمای کیش اولیها ) مطرح نمایید.سفر به کیش در ماه محرمتور کیشمسافرت به جزیره کیش با تور بهتر است یا شخصی؟تور کیش شامل چه خدماتی می باشد جنس بالش باید پر، اسفنج یا الیاف باشد؟   ؟قیمت هتل و تور را از کجا بپرسیم؟هتل خود را چگونه انتخاب کنیم؟نظرات درباره هتل انتخابی بسیار متفاوت است چی کار کنیم؟توصیه ها برای قبل از سفر اهایی که رفتیم خرید مرکز تجاری عالی و کلی خرید کردیم امکانات مناسبی نداشت.گشت جزیره با کیمیا گشت کیفیت بسیار پایینی داشت و وقت تلف کردن بود.کشتی آکواریوم بسیار عالی با قیمت مناسب بود و خیلی خوش گذشت.کنسرت مازیار فلاحی عالی بود93/06/24alirezaسلام مادو سال پیش کیش بودیم تو آذرماه واقعا جذاب بود. هیجا آرامش دریا رونداره ما هتل پردیس بودیم عالی بود.روز اول رفتیم بازار مرجان تا تهش رفتیم پشتش ساحل راهنمای خرید بالش طبی بود خیلی ساکت خلوت بود.توصیه میکنم برید تا آرامش دریا روحس کنیدهیجا مثل اونجا نمیشه.دلفیناریوم ام جالبه.خیلی دوست داشتم دوباره برم کیشامروز خبر دادن میخوایم بریم93/06/11فریدزندگی درجزیره زیبایی کیش خاطره بیادماندنی 1389/12/17تازه نزدیک به عیدنوروزبودامدم به جزیره زیبایی کیش واسه کار3روزدنبال جست جوی کارروز4کارجورشدخدمات دربازارمرکزتجاری شب کارروزاستراحت شبهاکار93/06/06محسنسلاممن توی اسفند 92 رفتم کیش . توصیه می کنم هرکی خواست بره حتما اون موقع ها بره چون هم هواش خوبه و هم خلوت و بیشتر اجناس بازار هم Off خورده شباش حتما ساحل پدیده و اسکله تفریحی رو تو برنامش بزاره رستوران ایرانویچ و پدیده و صفدری و هم بره . اگه تونست  بالش های طبی انواع و اقسام جزیره هندورابی هم جالیه و همچنین جنگ ایرانیان و کشتی نوید و پاراسل و غواصی و جت اسکی و رستوران سنگی و چایخانه ساحلی و سا 2 و3 ماه اول کار تنها 30 40 تومن ماهیانه درامد داشتم که صرف هزینه های هاستینگ میشد . ولی  به کسب درامد پرداختم ، سایتی که داشتم و دارم تخصصی هستش . در حال حاضر به مرحله ای رسیدم که 2 سال پیش اصلا فکرشو نمیکردم .چیزی که باعث شده به یه درامد برای رفع یک پروژه همکاری در فروش هست که بیست درصد از فروش تقدیم دوستان میشه. منتهی ما تنها با چند سایت بیشتر تمایل نداریم که فعلا کار کنیم. لطفا سایت های پیج رنک 3 به بالا سایتشون رو و ایمیلشون رو در صورت تمایل به من به صورت پیام خصوصی ارسال کنند تا بعد از بررسی ایمیل همکاری رو کدام بالش طبی به درد شما می خورد؟ براشون ارسال کنم. رنک الکسا خیلی برای ما تاثیری نداره. بیشتر محتوی و استنداردهای سایت برامون مهم هست. فیلتوبمستری خیلی به نظر من دنیای پیچیده ای هستمن خودم مثله خیلی اولش واسه تفریح اومدم اما بعدا به چشم شغل بهش نگاه کردمبه نظر من از این دید نگاه کردن به وبمستری خیلی خوبه : شغل دوم،درآمد اولچون هنوز نت کشش اینو نداره بگیم فقط نت به نظر من دو شغل بودن خیلی بهترهمثلا یه کاری بیرون داشته باشی و یه کار خوبیم تو نت راه بندازیهدفم از وبمستری معروف شدن بود و اصلا به کسب درآمد فکر نمیکردم . یا بهتره بگم بلد نبودم چه جوری کسب درامد کنم . قبل از اینکه برم سراغ سایت ، رفتم سراغ وبلاگ نویسی ، 5و6 ماه بعدش که فهمیدیم چی به چیه ، وبلاگ رو تبدیل به سایت بالش های طبی مخصوص خواب کردم .نم جوون توی مسیر گذاشتن که از اصول مشتری مداری هیچی نمیدونن یعنی رفتار مناسبی ندارن. در کل صداقت هم وجود نداشت اطلاعات غلط میدادن راجع به هزینه عکس و غیره.سرویس بهداشتی جوابگوی جمعیت نبود.بوفه کوچک هم ر روز آخر استفاده کنین چون عضلاتتون میگیره و خسته میشین.5-شاندیز صفدری و آبشار هم شامشون عالیه هم موزیکش.جنگهای پازل شو و پارسی شو هم موزیکشون عالیه هم مکانشون و هم برنامه کمدیش.6- تا جائیکه میتونین بچه همراه خودتون نبرین.7-از راننده تاکسی بخواین تاکسیمترشو روشن کنه و اگه تو گرفتن کرایه به چیست؟پرواز تهران به کیش چه مدت طول می کشد؟پس از رسیدن به فرودگاه کیش چه کاری انجام دهیم؟آیا می توان سوئیت یا آپارتمان نیز در کیش اجاره کرد؟آیا آب و هوای جزیره کیش بسیار گرم و مرطوب است؟مناسبترین زمان از نظر آب و هوا برای سفر به کیش چه زمانی است؟سفر به کیش با خودروی شخصی (زمینی - دریایی) چگونه است؟آیا شنا در آبهای جزیره کیش خطرناک است؟قیمتها در جزیره کیش چگونه است؟بازارها و مراکز خرید جزیره کیش کجاست؟توصیه ها برای خرید از بازارهای کیش چیست؟قیمت تفریحات آبی مثل جت اسکی ، غواصی بالش باید نرم باشد یا سفت؟ و ... چقدر است؟مراکز دیدنی و تفریحی جزیره کیش کجاست؟قیمت و کیفیت غذا در رستورانهای کیش چگونه است؟سفر به کیش در زمانها و مناسبتهای مختلف چگونه است؟چگونه روزهای سفر خود را برنامه ریزی کنیم؟کرایه اتومبیل بدون راننده در جزیره کیش چگونه است؟هتل کیشمسافرت به جزیره کیش با تور بهتر است یا شخصی؟سفر به جزیره کیش با تور معمولا بهتر است و هزینه کمتری نسبت به سفر شخصی دارد. آژانسهای مسافرتی هتل ها و صندلی هواپیماهای کیش را به صورت سالیانه و با قیمت مناسبی اجاره می کنند. بنابرایوردید و متوجه شیم که مشکل از شماست نه ما منظورم اینه که متوجه شیم که شما جای استفاده برای یک سیستم برای دو سیستم استفاده کردید و از اینجور مشکلات خو ب نه اما بالش های طبی برای افراد و شرایط خاص اگر از ما بود در کمترین زمان ممکن لایسنس دیگری تحویلتون خواهد شد لینکم کلیک میکنم فیلتر میشود؟؟؟؟علاوه بر این زمانی که دامنه را در سایتهای انالیزگر مثلا انالیزکننده سئو یا انالیز کننده رنک سرچ میکنم به جای نمایش نایج، صفحه فیلترینگ بازمیشود!!!!سیستم سایتم وردپرس هست چون اساسا عرصه نت سرمایه کمتری نیاز داره و ریسک کار کردن در این عرصه کمتر از بیرورن هست شما بیرون یه مغازه بزنی و جمعش کنی پدر ادم درمیاد و کارش تمومه اما در نت شما تنها با چند هزارتومن سایتی رو می زنی که ممکنه برات ماهانه چند صد هزار تومان درآمد داشته باشه با توجه به این که بحث خوب داره میره جلو . لطفا اسپم نکنید . اجاازه بدید دوستان بیشتر نظر خودشون و دلایلشون رو برای انتخاب این راه بگن . بالش های طبی شیبدار مثلثی شاید در افراد تازه وارد تاثیر خوبی داشته باشهشما میدانید مشکل از کجاست؟ سایتتون روی هاست ایرارقم زد. ما 10 مهر رفتیم و 13 شب برگشتیم خیلی خوب بود و عالی - هتل صدف عالی عالی بود. صبحانه و نهار عالی برخورد پرسنل عالی و محیط آرام و خوب و اتاق ها بسیار زیبا. جشون شک کردین کد و شماره مرکزشونو بگیرین و موضوع رو باهاشون مطرح کنین.8-در هر زمینه ای اگه راضی نبودین قضیه رو با پلیس 110 در میون بذارین.من آنچه شرط بالش های طبی بلاغت بود گفتم.یا حق93/07/23مهدیبا سلام من باخانواده تو شهریور ماه به کیش رفتیم بر خلاف یک سری نظرات که قبلا همینجا دیده بودم که یک سری هتلها در حد پولی که میگیرن نیستن تو اتاقها حشرات موذی مثل ساس یاغیره وجود داره مادر هتل قایم فاز جدید بودیم خیلی از نظر تمیزی وامکانات اتاقهاورستوران وبرخورد پرسنل عالی بود من برای سفر بعدی هم همین هتل انتخاب میکنم به چند دلیل اول همون موارد بالا که گفتم دوم بخاطر نزدیکی این هتل به مراکز تجاری و تالار شهر که هر شب مراسم جشنواره اونجاست93/07/23مرتضی از کرمانسلام.خلاصه و مفید بگم هتل ما قائم بود که اصلا کیفیت مناسبی نداشت.برای گردش در جزیره کیش غواصی-شاتل-جنگ شبانه رو حتما حتما برید مخصوصا جنگ پازل شو هتل ارم که حرف ساعت دیواری طرح دلسا نداشت بلیطاشم از هایپر مارکت بخرید.دوچرخه یا موتور(اسکوتر) حتما امتحان کنید-پارک دلفینها هم برید یک بار دیدنش می ارزه--جاهاییم که اگه نرید چیزی رو از دست ندادید مثل کشتی آکواریوم یا تفریحی،گشت جزیره(البته اگه کیش اولی هستید برید)،بازارها هم ونوس خوبه و کنار پردیس 2 یه مغازه هست هر چی بخواین توش پیدا میشه اونجام برید سری بزنیددر کل برید خوش بگذرونید خریدم بکنید و تا جایی که میتونید چونه بزنید.خوش بگذره93/07/20مصیسلام دوستان..من ودوستم هتل ابادگران رفتیم .سرویس بهداشتی اصلا خوب نبود.جاهای تفریحی..کشتی نوید رفتیم که فوق العاده بود.وشب روی عرشه بسیار رومنس بود.سافاری وشاتل هیجان شمزه بود.93/08/04رادینبا سلام.من از 16 مهر تا 20 مهر رفتم کیش.هوا بسیار عالی و مثل همیش باحال.من چون کارمندم از مهمانسرای سازمانمون استفاده کردم و نمیتونم در مورد هتل نظر بدم.ولی موردی پیش اومد که از هتل پارسیان دیدن کردم.دوستان باید بگم کسی که کیش میره به قصد تفریح وگاها خرید میره ونبایست زیاد تو قیدوبند هتل باشه.بنظر من همین هتل پارسیان با توجه به نزدیکیش به کلیه بازارهای مهم کیش همچنین اسکله تفریحی و مرگز تفریحات آبی و دریا خیلی خوبه چون هم تمیزه هم قیمتش پائینه و هم تو کرایه تاکسی صرفه جوئی میشه.روز اول به محض ورود مثل همیشه رفتم کانتر گردشگری هایپر مارکت پیش یاشار عزیز


چقدر متفاوتند ادم ها :عشق برای یکی دلگرمی وبرای دیگری سرگرمی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط رامسین امرالهی 93/9/4:: 8:14 عصر     |     () نظر

اس ام اس جدید 2014

sms jadid

تنها فرق میان تو و شیطان در این بود که

شیطان به انسان سجده نکرد و تو به هر حیوانی سجده کردی!

اس ام اس جدید 2014

sms jadid

به بعضیا باس گفت:

برو عقب عزیز من!

من خودمم انقدر به خودم نزدیک نمیشم

شما که جای خود داری!

اس ام اس جدید 2014

sms jadid

سیر شدم

بس که سرد و گرم روزگار را چشیدم

اس ام اس سنگین

اس ام اس جدید 2014

sms jadid

فراموشش کردم

فقط گاهی بی اختیار اسمش را که میشنوم

میشکنم …

اس ام اس جدید 2014

یقه اش را باتکانی کوچک ازاد کرد و به سمت پنجره رفت.لبه ی پنجره را گرفبه خواندن ادامه داد. خونوادم تصمیم دارن من رو به یک دیوونه خونه ببرن.داییم به نمایندگی خونواده بهم گفت.اگه من برم چه بلایی سر خواهرم میاد؟اگه از کسی کمک بخواد کسی حرفش اس ام اس جدید 2015 رو باور نمیکنه!اون پیرززن چی؟چیکار کنم؟لینک با خود گفت:-چقدر کوتاه!حتمی کشید و ان دو را تماشا می کرد.پشت شیشه همه چیز کمی کدرتر بود.انگار او هم میخواست بازی کند اما جلوی خودش را میگرفت.دیسک نارنجی رنگ توسط مارک پرت شد عینک خلبانی شیشه آبی اما سگ با پرشی زیبا ان را گرفت و لینک شروع بت و از ان دولا شد و پایین را نگاه کرد.مارک هم به پایین نگاه کرد.در ان هوای تاریک چیزی معلوم نبود...هیچ چیز... .-چه خبره؟مکس بخاطر سروصدا سراسیمه به سمت اتاق امده بود.بلوز یقه اسکی قهوه ای رنگی به تن داشت که زمان استراحت ان را میپوشید و کتاب میخواند.قیافه اش گرفته بود و همچنان منتظر جواب بود.مارک که به او نگاه میکرد جواب داد:-متاسفم راستش...من یه چیزی رو پرت کردم پایین...مکس نفس عمیقی کشید.به لینک که جوک های جدید و فوق العاده خنده دار هنوز بیرون را جست وجو میکرد نگاه کرد:-شکستنی بود؟لینک با ترس و لرز به پایین نگاه میکرد.انگار چیز عزیزی را داشت از دست میداد.به خود امد و به سمت در رفت:-من باید برم پایین.مکس در حالی که خود را از در کنار میکشید گفت:-الان که نمیتونی قالب میوه pop chef پیداش کنی!هی لینک!و مارک به دنبال لینک بیرون رفت. مکس دزدکی از پنجره سرک دی وارد خانه شد و بدن مکس را لرزاند.به اسمان نگاهی انداخت.هوا داشت تاریک می شد و به رنگ ابی پر رنگ در امده بود.ابر های سفید در این هوا خود را بهتر نمایان میکردند.مکس رویش را به سمت مارک و لینک برگرداند و ان ها را صدا کرد:-دیگه بسه.هردوتاتون عرق کردین.غذا هم اماده شده!بسم...لینک کوتاهی نوشته و بد خطی اش را تاثیر قرص های روانگردان دانست.صفحه ی بعد با همان دست خط خوب و خودکار رواننویس قدیمی نوشته شده بود.ص45:داییم من رو با ساعت دیواری طرح آیسان یه وکالت نامه از بیمارستان بیرون اورد.میگفت فهمیده که من حقیقت رو میگم.بعد از پنج روز بالاخره بیرون اومدم.ولی وقتی رسیدم خونه تازه فهمیدم چه اتفاقی افتاده.مادرم در رو روی خودش قفل کرده بود.وقتی در رو باز کردم فهمیدم خودکشی کرده.بازم ساعت دیواری طرح ارمغان همه من رو مقصر دونستند.شاید حق دارند.خواهرم بعد از مدت ها حرف زد.اون با من حرف زد!بهم گفت چی دیده.میگفت بازوش رو سوزونده.اگر یه روح معمولی بود پس چجوری بازوش رو سوزونده بود!؟باید اون رو نجات بدم.اول باید اون پیرزن رو دست به سر کنم.رفتارهاش...رفتارهاش دارن وحشیانه میشن!اون خاطرات خوبی که از بچگی ازش داشتم هم داره از بین میره.این رو خوب میدونم که کاری برای نمیتونم انجام بدم.گاهی اوقات بدنم عین روح میشه!گاهی اوقات نمیتونم خودم رو توی اینه اس ام اس جدید ماه آذر 2014 ببینم.اما هنوز خیلی ها زندن!لینک با لحن تمسخر امیزی گفت:-اره قهرمان.تو میتونی!ناگهان در باز شد و مارک با صورتی اخمو پایین پای لینک مینشیند.لینک نگاهی به او می اندازد و میگوید:-تو دیگه چته؟مارک قیافه ی جدی گرفت و به او رو کرد:-فکر میکردی بابات شترنجش اینقدر خوب باشه که منو ببره؟لینک در حالی که به مارک خیره شده بود اخم هایش را درهم کشید و با دهان بسته اهی کشید:-بابام شترنجش خوب بود...اما اگه منظورت مکسه بهتره بگم اون کارش خوب نیست.تو خیلی احمقی...-چی؟من؟من شترنجم خیلی...اون چیه؟و دفترچه را از دست د.لینک قلبش فرو ریخت و به سمتش حمله کرد تا دفترچه را بگیرد.مارک مانند صلیبی ایستاد.با یک دست صورت لینک را احاطه میکرد و با دست دیگر دفترچه را گرفته بود و تظاهر به خواندن ان میکرد.چتری زرد لینک روی صورتش ریخته بود و جلوی دیدش را میگرفت.تحمل لینک تمام شد و با پاشنه اش به زیر پای مارک زد و تعادلش را بهم زد.با ازاد شدن صورتش به سمت دفترچه رفت اما مارک جاخالی داد و پای لینک به پایش گیر کرد و به سمت پشتی طبی باراد پنجره پرتاب شد.مارک که دستپاچه شده بود با همان دستی که دفترچه را در دست داشت یقه ی لینک را گرفت و او را عقب کشید.دفترچه از کنار چشم لینک پرت شد و از پنجره به بیرون افتاد.هر دو مات و مبهوت به پنجره نخواند.دستش را زیر تختش برد و جعبه را بیرون کشید.ان را باز کرد و دفترچه را برداشت و شروع به خواندن کرد.عجیب بود.صفحه ی 41 و 42 پاره شده بود.این را از تکه کاغذی که بسیار کوچک بود و هنگام کنده شدن به جا مانده بود فهمید.اما باز هم ما ناراحت عینک طرح اپل بوده.و به خواندن ادامه داد.صفحه ی بعد دستخط نویسنده تعریفی نداشت!انگار از خواب بلند شده بود.معلوم بود خودکاری که دستش بود هم جوهر بدی داشت و مثل خودکار روانی که با ان صفحه های قبل را نوشته بود نبود!ص44:سه روزه توی بیمارس اس ام اس فلسفی جدید تان گرین کرس بستری شدم.دارو های رولینک قاپید پیرمرد های پارک داخل افتاد.همچنین صورت درهم کشیده ی مارک که نشان میداد دارد می بازد.از پله ها بالا رفت و وارد اتاقش شد.از تلسکوپ نگاهی به دره ها انداخت.یعنی در ان دره بطری های شیشه ای پنهان شده بودند؟تلسکوپ را پایین تر اورد و ساختمان های بلندی که در اسمان سورمه ای مشکی به نظر میرسیدند و مکعب های زردی که پنچره ساعت دیواری طرح دلسا های خانه هایی بودند که چراغشان روشن بود را نگاه کرد.از دید زدن شهر دست کشید و خودش را روی تخت انداخت و دستانش را زیر سرش برد.دلش میخواست ادامه ی دفترچه را به خندیدن کرد.مارک چیزی زیر لب گفت و به دنبال ان سگ تندرو دوید. ساعت دیواری طرح کیان بعد از اینکه مارک موفق به گرفتن دیسک شد خودش را صاف کرد و اب دهانش را درحالی که نفس نفس میزد قورت داد.بعد دیسک را با تمام قدرتش پرت کرد.اما دیسک با ضربه ای شدید به دماغ لینک خورد و او در حالی که دماغش را گرفته بود روی زمین افتاد و فریاد خفه ای زد.مکس لحظه ای نگران شد اما بعد از اینکه دید او با انرژی تمام دیسک را در دست گرفت و بلند شد خیالش راحت شد.مارک هم نفس عمیقی کشید و بازی ادامه پیدا کرد.مکس که همچنان داشت ان ها را تماشا میکرد از کنار ساعت دیواری طرح بلور پنجره ی اشپزخانه به سمت اتاق نشیمن حرکت کرد.صدای زنگ فر بلند شد.مکس در حالی که پشتش به اشپزخانه بود گردنش را چرخاند و به فر نگاه کرد.فر خاموش شده بود و غذا حاضر.پس به سمت در خروجی رفت.در را باز کرد و باد سرانگردان حتی نمیذارن فکر کنم.از خونه بی خبرم...نمیتونم خیلی بنویگاه میکردند.لینکیاین تو.مارک به سمت صدا برگشت و گفت:-باشه!الان میایم.لینک هم در حالی که نفس نفس میزد سرتکان داد و پشت سر مارک به سمت در رفت.مارک پرسید:-مکس اشپزی میکنه؟لینک پوزخندی میزند:-نه...فقط بلده با ماکروفر کار کنه!***شام تمام شد و سفره با کمک همه ی انها جمع شد.در هنگام شام بی میلی و سکوتی بر لینک حکمفرما بود.او در بند کفش نئون افکاری جدید سیر میکرد.به فکر دفترچه بود.در دفترچه درمورد یک انگشتر نقره ای نوشته شده بود.بعد به عکس فکر کرد.چهره ی محزون ان پسر... .وقتی شام تمام شد خودش را از ان افکار دور کرد و به حیاط رفت تا کمی پیش باگزی باشد اما منصرف شد و به سمت پله ها رفت.مکس و مارک داشتند شترنج بازی می کردند.لینک وقتی داخل شد به ان دو نگاهی انداخت و نیش خندی زد.یا

sms jadid


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط رامسین امرالهی 93/9/4:: 4:47 عصر     |     () نظر

اس ام اس های عاشقانه جدید

اس ام اس های عاشقانه جدید و خفن

مینویسم خاطرات با اشک و آه

در شبی غمگین و تاریک و سیاه

مینویسم خاطرات از روی درد

تا بدانی دوریت با من چه کرد

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط رامسین امرالهی 93/9/4:: 4:47 عصر     |     () نظر

امیر جعفری بازیگر ابی بی مخ

عکس های جدید امیر جعفری در ارمنستان

امیر جعفری بازیگر خوب کشورمان در حال حاضر در کشور ارمنستان است ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط رامسین امرالهی 93/9/2:: 5:21 عصر     |     () نظر
   1   2      >